جستجو برای:
سبد خرید 0
  • صفحه اصلی
  • محصولات
  • مقالات
  • رسانه
    • بانوان خلاق
    • ویدئوها
    • پادکست
  • داستان ما
  • ارتباط باما
 

ورود

رمز عبور را فراموش کرده اید؟

هنوز عضو نشده اید؟ عضویت در سایت
  • ۰۳۱-۳۵۶۶۰۷۱۳
  • info@mypavilon.ir
perm_identity
سبد خرید 0
  • محصولات
  • رسانه
  • پرداخت
0
گروه بانوان خلاق پاویلون
ورود و ثبت نام
دوره‌های ویژه بانوان
  • دوره ویژه پاویلون
    • دوره حضوری پرنسس
    • دوره غیر حضوری پرنسس
  • ست ویژه پاویلون
    • ست ویژه عروس
  • جهیزیه پاویلون
    • چیدمان علمی و حرفه ای جهیزیه
  • ورکشاپ یک‌روزه پاویلون
    • کارگاه های عملی اسپیتر
  • صفحه اصلی
  • محصولات
  • مقالات
  • رسانه
    • مجله بانوان
    • ویدئوها
    • پادکست
  • داستان ما
  • ارتباط باما

وبلاگ

گروه بانوان خلاق پاویلون رسانه مجله بانوان زندگی شادمانه و تداوم در آن، رمز طول عمر

زندگی شادمانه و تداوم در آن، رمز طول عمر

access_time2020/06/21
perm_identity ارسال شده توسط لیلا صفری
folder_open مجله بانوان ، مقالات
visibility 226 بازدید

سه تعریف جذاب از شادی که به طور بالقوه همه ی ما می دانیم و البته از آن غفلت می ورزیم!

انسان با اولین گریه های کودکانه پا به دنیایی می گذارد که آمیزه ای از غم و شادی است… و موضوعِ شادی و رضایتِ نفس، همیشه در کنار موضوع عشق و محبت؛ بیت الغزلِ اشعار حکماء و سخنان اندیشمندان بوده است.
شادی و شادمانی، واژگانی همیشه جذاب و در عین حال با مفهومی متفاوت در تمدنها همراه بوده است اما آنچه مسلم است، این است که شادی حقیقی به شادی مثبت، پایدار، عمیق و خلاقانه ای گفته می شود که نتیجه ی آن؛ حرکتِ بهتر و سریعتر در جاده ی پیشرفت، سعادت، جذابیت، طول عمر و موفقیت است و عصاره ی اصلیِ علوم و از ارکانِ پرستش، محسوب می شود.
بنابراین در فلسفه ی دانشها (علم متدولوژی) و همچنین در تفکر الهی از دو نوع شادکامی سخن به میان آمده است:

الف) شادی و شادکامی کاذب که با تکیه بر زندگی مرفه، تجملات و اسباب ِ آن زندگی و به طور کاسب کارانه، حاصل می شود. این نوع شادمانیِ ذهنی و خیالی به محض پیدا شدنِ رنج و سختی؛ از بین می رود و به شادیِ ناپایدارمعروف است که نتیجه و سرانجامش: تزلزل، حسرت، غم و ندامت است.
ب) شادی حقیقی که کانون آن قلبِ انسان وارسته و رشد کرده است و در اثر اتصالِ بی ریا به سرچشمه ی بی انتها و زلالِ شادی ها بوجود می آید. ثمراتِ این نوع شادی و بهجت درونی: آرامش متمادی، موفقیت و بهروزی همیشگی است و از آن به شادیِ مستقر و پایدار تعبیر می شود. زندگی مبتنی برچنین شادی ای، سبک خاصی را به همراه خواهد آورد که به الگوهای عمر طولانی در میان افراد شهرت دارد.

شادی و شادکامی

در دیدگاهِ علم اخلاق و روان شناسیِ فردی؛ شادی (در کنار حالاتی مثل خشم، وهم، غم، عطوفت، رقت قلب و…) حالتی عاطفی، متمایز از غرایز و هیجانات پست و در عین حال یکی از نیازمندی های بخصوصِ انسان معاصری است که از دشواری های زندگی در جهان ماشینی و نوین در رنج است. انسان امروزی در یافته که ایده آل و مطلق گرایی اش درباره ی مطلوب بودنِ همه جانبه ی زیستن در این جهان پیشرفته، نادرست بوده است. زیستن در چنین جهانی برای انسان، نتایجی از تن آسانی و رفاه به همراه داشته؛ اما ناگزیر، او را با دشواری هایی نیز روبرو کرده که سلامتی روانی اش را تهدید می کند؛ بنابراین طبیعی است که در پی یافتن راهکار هایی برای چیرگی بر غم و درک شادی برآید.
از نظر علم بیولوژیک و عصب شناسی، شادی، در اثر ترشحاتِ هورمون های مغزی مثل سروتونین، دوپامین، اکسی توسین، اندروفین، استروژن و پروژسترون بوجود می آید که به عنوان مسیری از پاداش در ناحیه ی هیپوتالاموسِ مغز و هیپوکام شناخته می شود…در کنار اینها واضح است یادآور شویم مجموعه ای از انرژی ها، حالات ( که در اثر طبع های دمایی و خوراکی به وجود می آید) و غرایز که در سیستم وجودیِ ما نهفته است هر ازگاهی بسانِ آتشفشانی از هیجانات مختلف سر بر می آورد، که بهترین سوپاپ اطمینان تخلیه ی هیجانات؛ از طریق شادی ای بدست می آید که استانداردهای بالایی را داراست.

آنچه از شادی نمی دانیم و دیگران هم به ما نمی گویند! ( منابع اصلی تولید شادی )

امروزه کمابیش همگان برآن اند که شادی یک هیجان درونی و عاطفی است که به ذهنیت شخص و جنسِ واکنش پذیریِ روانی او در رویارویی با پدیده ها وابسته است. هیچ پدیده ای نیست که به خودی خود، شادی آفرین یا غم افزای باشد؛ بلکه این ذهنیت و برداشت فرد از موضوعات است که او را شاد یا اندوهگین می کند؛ زیرا انسان فقط تصورات، احساسات و اراده ی خود را بی واسطه درک می کند و عوامل بیرونی ، تنها از طریق اینها بر او تاثیر می گذارد. به بیان دیگر غم و شادی انعکاسی از تصورات ذهنی انسانی است زیرا احساسات انسان بر پایه ی اندیشه اش شکل می گیرد و نگرش و اندیشه ی او از رویدادها بسیار مهم تر و تعیین کننده تر از خود رویدادهاست!مثلا اندوهِ افسردگی، برخواسته از تفکرِ از دست دادن و باختن است و برعکس. پس در این باره، باور به مطلق بودن خوبی و بدیِ پدیده ها (غم و شادی) از استحکام به دور است.

به قول مولانا:

گر بود اندیشه ات گل، گلشنی
ور بود خاری، تو هیمه گلخنی

برخلاف شایع میان مردم؛ موفقیت دلیل بر شاد بودن نیست، بلکه شاد بودن، کلید اصلی قرار گرفتن در مسیر موفقیت است. مزیت شادمانی، مثبت اندیشی و سرحال بودن برای افراد تنها در این است که می توانند خلاقتر، با انگیزه تر و کارآمد تر عمل کرده و به موفقیت برسند. در واقع خوشبختی و شادی روانی به هیچ عنوان نتیجه ی سخت کار کردن نیست، بلکه ابزاری است که می توان از آن برای بالا بردن عملکرد و در نتیجه کیفیت زندگی استفاده کرد. در این نوع تفکر خوشحالی، خود، تسهیل کننده ی موفقیت است، چنانچه می دانیم روانشناسی مثبت به ما می گوید زمانی که احساس و ذهنیت خوب و مثبتی داریم؛ باهوشتر بوده، احساس انگیزه ی بیشتری می کنیم و از موفقیت های بیشتری لذت خواهیم برد، چنانچه از مدت ها پیش و در روانشناسی سنتی هم می گفتند: احساسات منفی، توانایی تفکر و عملکرد ما را محدود می کنند.

کپسولهای شادی بخش در زندگی مشترک:

اینکه چطوراحساسات شادی را بین زن و مرد، مدیریت و کنترل کنیم؟ چگونه شادیِ هیجانی را نسبت به همسرمان به یک عامل پایدار زناشویی تبدیل کنیم واز تجربه ی تلخِ طلاق های عاطفی جلوگیری کنیم؟ چطور از ابراز ساده ی کلماتِ عاشقانه و انرژیِ موثرِ آنها، یک منبع ویتامینِ شادی بسازیم؟
می توانیم داشته ها، نعمت ها و منابع شادی را روزانه و به اندازه ی ۱۰ دقیقه، مرور کرده و به نشانه ی یادگاری و شکر گذاری یادداشت نماییم.
دورهمیِ دوستانه و خانوادگی، هر هفته حداقل یکبار بطور شادیِ هدفمند برگزار کنیم.
احساساتِ دیگران را قضاوت و پیش داوری نکنیم و از ذهن خوانیِ آنها( خصوصا شریک زندگی خود ) دست بر داریم.
اگر فعلا موقعیتِ برگزاریِ بزمی شادمانه ندارید، بین همسر و فرزندان خود؛ مسابقه ی تداعیِ خاطرات شاد گذشته را فراهم کنید و لحظات شادِ آینده را با بستن چشمانتان، تصور و تجسم کنید.
هفده مانعِ کلیدی که ما را از شادی دور می کند:

• ترس از آینده ی مبهم
• اندوه بر گذشته ی ناخوشایند
• ضعف و ناتوانی در برابر مشکلات
• عدم دسترسی به خواسته ها وفراق از یار محبوب
• اضطراب حاصل از کمبود منابع مختلف ازجمله عدم وجودِ عزت نفس، مناعت طبع وسعه ی صدر
• فقدان جایگاه و سرمایه ی اجتماعی و همچنین فقدان روابط مناسب
• بی نظمی و آشفتگی در امور کلی و روزمره
• ترس از کمبود وقت و زمان و دلهره ی ناشی از کارهای نیمه تمام یا به تعویق انداخته (اهمال کاری)
• تفکرِ برگرفته ازاحساس پوچی و بی هدفی
• غمِ بی توجهی و قدرنشناسیِ اطرافیان
• فرسایشِ حاصل از دنیا زدگی و تعلقات دیوانه وار
• ناراحتی های ناشی از سوء ظن ها، حسادت ها و تهمت ها و به طور کلی انرژی منفی افراد سمی
• داشتن روحیه ی انفعالی و محافظه کارانه در جدال با سرنوشت های به اصطلاح جبری زمانه
• نبود عوامل شادی آفرین: امید، خوش بینی، نظم، تاب آوری، خودخواهی، خلاقیت و…
• وحشت از پایان حیات و مرگ
• ترسِ از، از دست دادن زیبایی، جوانی و جذابیت های جسمی
• عدم وجود حالت غرقگی در کارها و …

شادی

راه های میان بری که برای رسیدن به شادی حتما باید امتحان کنیم:

شادی را به حضور دیگران وابسته نکنید چرا که این گونه شادمانی چونان پرنده ی زیبا وبلند پروازی است که در دام است! شادی را به شکل یک مکانیسم همیشه جوشانِ درونی البته نگاه عوام فریب این است که چون ما امکانات و رفاه مادی نداریم؛ آرامش و شادی نداریم، در حالی که در دیدگاهِ صاحب نظران؛ این روحیات، چسبندگی ها و وابستگی های اخلاقی ماست که موجباتِ غم و استرس را فراهم کرده نه خودِ نداشتنِ فیزیکیِ اشیاء و نه صِرفا دوریِ از پدیده ها! موءید مطلب این که: به محض جور شدن شرایط و فراهم آمدن ثروت و امکانات؛ این شادی عمیق ایجاد نشده؛ تازه طمعِ بیشتر و هوسِ بالاتر در ما پدیدار می شود (نگاهی ژرفناک به حالات بیشتر ثروتمندان از همین زاویه قابل تامل و بررسی است) بنابراین قبل از مهیا شدن تمکنات مالی، انسان باید در خود شرایط هضم آنها را ایجاد کند (دقیقا مانند کسی که بخواهد غذا بخورد، به شکم خالی نیاز دارد) باید اشتها و گرسنگی موجود باشد و گرنه از فرط طماعی، خوردن روی خوردن؛ به طور منطقی ثمره ای ندارد جز: چاقی، پر خوری،زوال و مرگ زود رس! پس آنچه از بزرگی طلب می کنی؛ باید ظرفیت آنرا در خود ایجاد کنی، یعنی باید از قبل، ظرفت را بزرگ بگیری(روحِ بزرگ منشی)؛… و این است فرمول بزم و طرب، شادی و شاد خواری!….تا چه زمان باید غم نداشته ها را خورد و بر حسرتِ گذشته ماند؟ چقدر باید دنبال کمبودهای آینده دوید؟! در حقیقت، کمبود در درون انسانها شکل می گیرد و نه در دنیای واقعی؛ بحرانِ خیالیِ کمبود و فوبیای قحطی، باعثِ سندرم انباشتگی، احتکار شده و به ابزاری در دست رسانه های اقتصادیِ دلالان و وسیله ای برای قارونها و سودجویانِ روزگارتبدیل شده است؛ پس باید در حال، زیست و دل خوش داشت و سرچشمه ی شادی و آرامش را جستجو کرد؛ نه در پیِ سراب ها دویدن و به کمِ دنیا، قانع بودن و ابزارِ شادی را جستجو کردن؛

تا کی غم این خورم که دارم یا نه!
وین عمر به خوش دلی گذارم یا نه
پر کن قدح باده که معلوم شود:
کاین عهد که کرده ام؛ برآرم یا نه؟

پس یک انسانِ فرهیخته و یک بانوی هنرمند: اگر جویایِ موفقیت و سلامتی، جاذبه و زیبایی یا پیشرفت و شادی باشد؛ وقتی امکانات مادی را هم میخواهد و میطلبد؛ برای تعالیِ روحیِ خود و رشدِ معنوی دیگران می خواهد، بنابراین دل به آنها نمی بندد، و به قول گفتنی: اینچنین فردی از غم دو دنیا آزاد و رهاست واینچنین فردی شاد است، زیرا دل در گروِ یار دارد و…
بطور کلی ریشه ی تمام غم ها و ضد شادی ها دو عامل است؛ یکی درونی و فردی که همان،احساس پوچی و حقارت است. دیگری بیرونی و محیطی است که به رعایت نکردن نظم، قانون و حقوق دیگران برمی گردد.

شناختِ آناتومیِ شادی را هرگز از دست ندهید!

می توانید از این حقیقت که ظرفیت مغز محدود است، نهایت استفاده را برای کسب شادی ببرید. مثلا تعریف کردن یک جوک خنده دار برای همسرتان که چند دقیقه پیش، با هم جدل و مرافعه داشتید، می تواند فضا را تلطیف نموده و خاطره ی ناراحت کننده ی مشاجره راازیادببرد. او نمی تواند درد و خنده را همزمان احساس کند،زیرا مغز به دلیل محدودیتِ ظرفیت، باید بین این دو حس، یکی را برگزیند!…
و از دیدگاهِ روان شناختیِ اجتماعی، شادی در سه سطح شکل می گیرد:

۱-شادی ذاتی، فکری یا معنوی که در تقسیم بندی ارسطو؛ بالاترین سطح شادی هاست. این نوع شادی به واسطه ی نگرش صحیح ما از جهان پیرامونی برمی گردد و در واقع خاستگاه دیگر شادیهاست؛ مانند شادی ناشی از طیِ مراحلِ سلوک اخلاقی، علمی، مذهبی، عرفانی و…
از نظر بیشتر روانشناسان، فرد با ایمان، ارتباطات و اعتقادات محکمی دارد و به همین سبب کمتر احساس رها شدگی، پوچی، تنهایی و بالطبع غم می کند. مایزر معتقد است ایمان مذهبی تاثیر بسیاری بر میزان شادمانی دارد، زیرا شادی ها و غم ها در دیدگاه فرد با ایمان، همه از خداست و انسان باید هر دو را گرامی دارد … نکته ی عجیب اینجاست که واقعیت چیزی مطلق نیست و به درک ما از اتفاقات پیرامون ما بستگی دارد. برای درک این مطلب، تحقیقات انجام شده روی گروهی از مردان ۷۵ ساله در سال ۱۹۷۹ را در نظر بگیرید. این گروه به مدت یک هفته در محیطی آزمایشی ساکن شدند؛ این محیط با استفاده از روزنامه های قدیمی، نحوه ی پوشش، دکور تداعی کننده ی زندگی در سال ۱۹۵۹ و … بازسازی شد، از این افراد خواسته شده بود طوری رفتار کنند که گویی واقعا در سال ۱۹۵۹ زندگی میکنند. به عبارت دیگر آنها ۲۰ سال به گذشته سفر کرده و در حال تماشای دنیا به عنوان یک فرد ۵۵ ساله بودند. این افراد پس از یک هفته از نظر قدرت فیزیکی، درکی، شناختی و حافظه ی کوتاه مدت: شرایط بهتری پیدا کرده بودند. یعنی آنها با تغییر ذهنیت خود توانستند توانایی عملکردی خود را بهبود ببخشند. همین اتفاق در مورد شادی و خرسندی نیز صدق می کند؛ داشتن یک ذهن مثبت و تفکر خلاق می تواند به شادی واقعی (فکری) و افزایش کارآیی منجر شود. در واقع هر چه بیشتر به توانایی های خود برای موفقیت، ایمان داشته باشید احتمال شادی فکری، رشد وموفقیت شمابیشترخواهد شد.به زبان ساده تر هرچه مغزشما تجارب مثبتِ بیشتری کسب کند، فرد شادتر و خوشبین تری خواهید شد‌.
۲-شادی روانی، احساسی یا خیالی که از احساس ما نسبت به موفقیت ها و ترقی ها به وجود می آید، مانند: پیشرفت های اجتماعی، کاری، ارتباطی-عاطفی، آیین دوست یابی و …؛ اگر کسی با دیگران به نیکی رفتار کند، درباره ی آنها به نیکی سخن بگوید و آنها را شاد کند؛ این نیکی و شادی به او باز می گردد، همانطور که وقتی گرد خانه اش گل و ریحان بکارد؛ هر بار انگار در بهشت باشد و… یا بودن در کنار خانواده، همسر و انس با فرزندان، بطور خودکار، برای انسان القاءِ شادی می نماید یا اشتغال به یک حرفه ی مورد علاقه حتی در صورتِ بی نیازی مالی، موجباتِ سرگرمی، شادی و بهجت را فراهم می کند. زیرا با خوگرفتن به نیکی درحق کسی وشادکردنش؛ او محبوب شخص می شود و آنگاه است که بیاد آوردن او، به یادآوردن محبوب است و بیاد آوردن محبوب؛ موجب توسعه و انبساط، سرور و بهجت قلبی، انفتاح و گشایش، برکت و شادی میشود و گرنه اگر چنین نباشد، لاجرم موجبات انقباض، انسداد، بن بست و … را فراهم می کند.
بنابراین شما قدرت گسترش حس مثبت تجربه و اشتراک گذاشتن شادی خود با دیگران را دارید.
دقیقا مثل کسی که خمیازه می کشد و ضرورتی مسری و غیر قابل مقاومت برای خمیازه کشیدن را در خود احساس کرده است؛ یا وقتی با نزدیکترین دوستان خود احساس همدردی می کنید، آنها هم در درون خویش با شما همراه و همدرد می شوند…
درشادی نوع اول؛ خود ذاتِ مدارجِ علم یا باطنِ مکارمِ اخلاق یا روحِ زیبای پرستش؛ شادی افزا و فرح آورست ولی در شادی نوع دوم؛ شادی به واسطه ی موقعیتِ اجتماعی یا کاری یا ارتباطی بوجود می آید، یعنی مثلا ذاتِ یک نفر یا یک اشتغال نیست که باعثِ شادی می شود بلکه بواسطه ی آرامشِ وجودیِ او، وقتی با او ارتباط برقرارمی کنیم و دوستش داریم؛ شادی در ما شکل میگیرد.
در دنیای مدرن، دهه هاست که شادی، مشابهِ بقیه ی موضوعات انسان محور؛ بصورتِ یک علمِ قابل اندازه گیری، تحقیقاتی، آزمایشگاهی و حتی یک صنعت در آمده است! ویلیام دیویس در کتاب صنعت شادی می نویسد؛ امروزه شادی یک پدیده ی مهم از دیدِ روءسا وکارفرماها محسوب می شود، افرادی که خود به واسطه ی فشار کاری زیاد و همچنین اثرات روانیِ نامطلوبِ حاصل از رسانه های دیجیتال، اعتراف به نقش بنیادین شادی و لذت می کنند؛ گویی انسان به حل مشکلی برآمده که خود به وجود آورده است!…
۳-شادی طبیعی، مادی یا جسمی که از نحوه ی استفاده ی ما از ابزار و لذت های مادی به وجود می آید؛ مانند حالت های ما در وقتِ تحصیلِ درآمد، تفریح، ورزش، مسافرت، بچه دار شدن و …

جایزه

چطور میتوان بدون دریافت جایزه ی یک میلیاردی به شادی عمیق رسید؟

با توجه به تمام مزایای خشنودی ها و شادی های طبیعی و از جمله حالت غرقگی-شادیِ ناشی از کار در سختی، پیچیدگی و عمقِ یک کار بودن- که از آنها بدست می آید، عجیب به نظر می رسد که ما اغلب شادی و لذت های لحظه ای، جسمی و هیجانی یا بدتر از آن ناخشنودی ها را بر خشنودی ها و رضایتِ عمیقِ فکری و روانی ترجیح می دهیم! در انتخاب بین مطالعه ی یک کتاب خوب و تماشای یک سریال کمدی از تلویزیون در یک شب، ما عموما دومی را انتخاب می کنیم، هر چند بررسی ها بارها نشان داده اند که متوسط وضعیت خلقی (شادی جسمی) در حین تماشای سریال کمدی گویای افسردگی خفیف است! انتخاب عادت گونه ی سهل و آسان برای کسب شادی و خشنودی ممکن است پیامدهای نا مطلوبی به دنبال داشته باشد. بررسی های صورت گرفته در تمامی کشورهای ثروتمند و توسعه یافته ی جهان در ۴۰ سال گذشته، افزایش تکان دهنده ای را در میزان افسردگی، غم و استرس نشان می دهد. اکنون شیوع افسردگی ۱۰ برابر سال ۱۹۶۰ است و سن ابتلا به آن هم کاهش یافته است. سن متوسط تجربه ی نخستین دوره ی افسردگی در ۴۰ سال پیش ۲۹ سالگی بود، در حالی که امروزه این سن به ۱۴ سال رسیده! این یک تناقض را در بر دارد، زیرا تمامی شاخصه های عینی سلامت (قدرت خرید، میزان تحصیلات، دسترسی به موسیقی، تفریح، تسهیلات مختلف رفاهی و اجتماعی، جوائز مالی ارتباطات اینترنتی و تغذیه ی مناسب) پیوسته رو به افزایش بوده است، اما تمامی شاخصه های ذهنی سلامت ( امید، شادابی، جذابیت، کرامت، عزت نفس، خوش خلقی، آرامش، شادی، رضایت و…) سیر نزولی را در پیش گرفته اند! این بیماری همه گیر را چگونه می توان توجیه کرد؟ همه گیریِ افسردگی در عصر جدید، طیِ یک تحقیق در جوامعِ سنتی و مذهبی که افراد برای یک هدفِ مقدس زیست می کنند؛ به مراتب کمتر دیده شده است. حتی این همه گیری، از نظر مارتین سلیگمن (به عنوان پیشرو در روان شناسی مثبت گرا و عصب شناسی) که می گوید: بوم شناختی هم نیست زیرا فرقه ی قدیمی آمیش ها که در چهل مایلی محل زندگی من، در شرایط قرن۱۸زندگی می کنند؛ تنها یک دهمِ میزان افسردگی ما را در میان خود دارند، در حالی که از همان آبی می خورند که ما می خوریم، در همان هوایی نفس می کشند که ما نفس می کشیم و تازه بخش زیادی از غذاهایی را هم که ما مصرف می کنیم، آنها تولید می کنند! علاوه بر اینها علت این بیماری همه گیر (افسردگی و استرس) بدتر شدن شرایط زندگی هم نیست، زیرا تا جایی که ما می دانیم این همه گیری تنها در کشورهای ثروتمند رخ داده و مطالعات تشخیصی دقیق نشان می دهد که در ایالات متحده، سیاه پوستان و اسپانیولیها علی رغم بدتر بودن متوسط شرایط عینی زندگی از میزان افسردگیِ پایین تر و شادکامیِ بیشتر برخوردارند. عامل دیگری وجود دارد که به نظر می رسد علت این همه گیری باشد و آن هم اتکای مفرط به میانبرها برای رسیدن به شادی است. تمامی ملل ثروتمند، راه های میانبر هر چه بیشتری را برای دستیابی به لذت و شادی (جسمی) ایجاد کرده اند. تلویزیون، رسانه ها، داروها، خرید، رابطه ی جنسی بدون عشق ( پورن و هم جنس بازی )، ورزشهای تماشاگر پسند و خوراکی هایی از قبیل فست فود ها، شکلات و قهوه از آن جمله اند. اگر تمام لذتهای زندگی ما از طریق میانبرها به دست می آمد، هیچگونه نیازی به استفاده از قابلیتها نداشت و هیچ زمانی با چالشی مواجه نمی شد؛ به قول سلیگمن چه اتفاقی می افتاد؟! او می گوید: این زندگی فرد را مهیای افسردگی می کند، قابلیت ها و فضیلت ها در طی یک زندگیِ مبتنی بر راه های میانبر و بدون زحمت به جای انتخاب یک زندگی پربار از طریق جستجوی خشنودی ها پژمرده می شوند!…

بمبِ شادی

یک نکته ی طلایی از اسرار بمبِ شادی!

برای داشتن زندگیِ سالم و فعال، حفظ تعادل بین سه نوع شادی ( ۱- فکری، منطقی و ذهنی ۲- روانی، احساسی و ارتباطی ۳- طبیعی، جسمی یا مادی ) از نان شب هم واجب تر است، زیرا این تعادل است که به هر انسان قوی و هدفمند بطور کلی و به هر بانوی موثر و جذابی بطور اختصاصی؛ شور، حرکت، احساسِ بزرگی، تعالی و پیشرفت عطا می کند. برای این منظور باید شادی فکری به عنوان زیربنا و شادی روانی و طبیعی روبنا قرار گیرند. زیرا این نوع شادی ها -همانطورکه بیان کردیم- به نوع نگرش درونی و حالت ذهنِ معنوی ما بر می گردند، یعنی اگر هم وجود دارند، بلاواسطه یا بطور مستقل وجود ندارند؛ بلکه اولا به واسطه ی روح قوی و اندیشه ی مثبت است که وجود دارند و ثانیا به یمن شادی فکری؛ محسوس، ماندگار، قابل درک وتکرارهستند. چرا که منبعِ شادی فکری و روحی، ذات اقدس اله است ( الا بذکر الله تطمئن القلوب = اسرار بمب شادی ) و حضرت حق در ذات خود: شادی آفرین و شادی بخش است و این چنین بود که در روز اول خلقت آدم در عهدءالست یا عالم ذر، شادی و آرامش به همه ی انسانها ارزانی شد ولی خود بشر بود که به قدرِ وجودیِ خویش (سعه ی وجودی هر انسان همانجا بر سه پایه معلوم شد و شکل گرفت: پتانسیل ها یا توانایی ها، علایق یا خواسته ها، همت ها یا تلاش ها) از آن توشه بر گرفت و این چنین است که شادی و آرامش، از بزرگترینِ نعمت های خداوند بشمار می روند و این چنین خواهد بود که هر شخص به اتصال دایمی به یک منبع پر قدرت شادی نیازمند است، دقیقا مانند هر وسیله ی مفید و کاربردی ای که باید بطور مداوم از یک منبع تغدیه یا شارژری تامین گردد (ضرورتِ وجود یک پیرِ مراد یا یک لیدرِ معنوی در هر زندگیی به عنوان مبدل تغذیه ی شادی!) و این گونه شده که انسان هماره و به اشتباه، در روزمرگی های خودساخته ی خویش گم می شود؛ شادی و آرامش خود را در سراب های دیگر مثل سرابِ قدرت، سراب بی نیازی، سرابِ پول و ثروت، سرابِ شهرت و حتی سرابِ علم و تکنولوژی جستجو می کند! غافل از اینکه همه ی اشیاء، ارتباطات، موضوعات و اشخاص؛ خود نوعی سرگرمی یا جزئی یا وسیله ای از شادمانگی اند نه خودِ شادمانی؛ چه انسان بپذیرد و چه نپذیرد‌ و نپسندد! و اگرهم نپذیرد بالاخره به جبرِ شادمانگی دچار خواهد شد…پس برای شادی واقعی به حفظ تعادل در شادی ها نیازمندیم، کانه خودِ تقسیم کننده ی شادی ها فرموده باشد: شما مخلوقات من باید همه نوع شادی را در زندگی همراه داشته باشید و یکی را فدای دیگری نکنید ولی به اندازه و کیفیت مناسب. این می شود همان؛ داشتن سبک زندگی سالم، شاد و همراه با طول عمر و این است در یک کلام اسرارِ بمبِ شادی!
درکل معنا و موضوعِ شادی و خوشبختی در دهه های اخیر بیشتر رواج یافته، پایه های نظری و علمی-آزمایشگاهی پیدا کرده، محوریت و اهمیت کاربردی یافته،جزئی از فلسفه، فرهنگ و حتی آیین ها گشته، تجاری، صنعتی و رسانه ای تر شده، دغدغه ی مدیران ارشد و رهبران شرکتها شده ولی همچنان برای هر فرد؛ متفاوت، ناشناخته و البته جذاب باقی مانده است؛ گمشده ی بانوان امروز نیز، شادی حقیقی خواهد بود که در اصل همان شناختن ظرائف روحی خود و محیط است ولی به کرات، آنرا در جایی دیگر طلب می کنند!…
از اینکه این مقاله را با دقت مطالعه کردید از شما سپاسگزاریم و پیشاپیش خواهان نظرات شما خواهیم بود…

نویسندگان: لیلا صفری و سعید کریمی

اشتراک گذاری:

مطالب زیر را حتما بخوانید
  • چرا ذهن فعال و استرس پایین شاه کلید جوانی و زیبایی است؟

    3.36k بازدید

  • چگونه غرق شدن در یک کار به جوانی و شادی ما کمک می کند؟

    282 بازدید

  • چرا شادی و آرامش منجر به جوانی و طول عمر می شود؟

    269 بازدید

  • چطور داشتن هدف بلند مدت،ما را به جوانی و جذابیت می رساند؟

    254 بازدید

  • نگرش یا باور به نظام مندی هستی و احساس مثبت در زندگی؛ موثرترین عامل رشد و شادی است!

    275 بازدید

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

جستجو برای:
دسته‌ها
  • پادکست
  • مجله بانوان
  • مقالات
  • ویدئوها
دسته‌های دوره های آموزشی
  • بانوان
  • بانوان خلاق
  • دسته بندی نشده
  • دوره حضوری
  • دوره غیر حضوری
  • مهارت فردی
جهیزیه
مؤسس پاویلون

من لیلا صفری برآن شدم تا از طریق ایجاد یک مجموعه کاری، هم نفراتی را در راستای گروه بانوان خلاق در کناریکدیگرسازماندهی کنم و هم از طریق شکوفا شدن ذوق و استعداد شخصی ام به نشر زکات گونه هنر خود جامه عمل بپوشانم.

ارتباط با ما
  • location_on
    اصفهان، خیابان پروین، خیابان شهید رضاییان،کوچه ۱۶،پلاک ۷۶،طبقه اول
  • phone_android
    ۰۹۱۳۲۱۶۳۹۹۲ | ۰۹۲۰۲۱۶۳۹۹۲
  • perm_phone_msg
    ۰۳۱-۳۵۶۶۰۷۱۳
  • email
    info@mypavilon.ir

تمامی حقوق مادی و معنوی اعم از محتوا و محصولات این سایت متعلق به شرکت پاویلون می باشد.
Designed By Zahed Hosseini
keyboard_arrow_up